خاطرات خودنوشت| خداحافظی با همسر
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران؛ «شهید علی پیرونظر» یادگار اسرافیل، سوم بهمن ماه 1343 در تهران چشم به جهان گشود. او در دوران دفاع مقدس در ماهوت در مسئولیت تیربارچی سوم بهمن ماه 1366 به شهادت رسید و پیکرش در گلزار شهدای ساوه به خاک سپرده شد.
خاطرات شهید علی پیرونظر از لحظه اعزام
امروز سهشنبه ۶۶/۸/۵
صبح وقتی بیدار شدم باران میآمد، بعد از خوردن صبحانه شاهده را به محل کارش رساندم. بعد آمدم سراغ حاج خانم قرار شد، بعدازظهر سیسمونی را بیاورند خانه ما، شروع کردم به حاضر کردن لوازم و خرید مقداری میوه و شیرینی.
ساعت ۲ رفتم دنبال شاهده و رفتیم خونه حاج خانم و بعد از ناهار ساعت ۴ سیسمونی را با تاکسی وانت من و محسن به خانه آوردیم. بعد از رفتن مهمانها من، شاهده و محسن لوازم بچه را چیدیم و برگشتیم خونه حاج خانم. شاهده ناراحت بود او را کمی دلداری دادم و بعد خوابیدیم.
امروز چهارشنبه ۶۶/۸/۶
صبح وقتی بیدار شدم دیدم شاهده بالای سرم نشسته و داره با من صحبت میکنه که اگر تو بری من تنهایی چیکار کنم؟ کی بهم کمک کنه. اگر دلم درد بگیره کی به دادم برسه موقع بدنیا آمدن بچه کی کنارم باشه وامثال اینها...
بلند شدم بیخبر رفتم و مقداری حلیم خریدم و بعد از صبحانه او را به محل کارش رساندم بعد رفتم سپاه. سراغ محمد ولی نبود رفتم خانه بعد لوازم را جمع کردم و با مادرم و همسایهها خداحافظی کردم. بعد برگشتم خانه پدر خانم و با بدرقه او و رد کردن از زیر قرآن رفتم سپاه.
گفتن محمد رفته تهران. آمدم سوار اتوبوس شدم ساعت ۲ تهران بودم رفتم دانشگاه. فرمهای اعزام را پُر کردم رفتم سراغ دوستم با هم رفتیم بیرون و چیزی خوردیم بعد اعلام کردن لباس میدهند. رفتیم نمازخانه کتانی و لباس رزم تحویل گرفتیم. دوستم رفت خانه ساعت ۵ رفتم مخابرات پدر خانم گوشی را برداشت و بعد شاهده را صدا کرد بعد شروع کردیم به صحبت کردن.
دلم برایش خیلی تنگ شده بود بعد از کمی صحبت دلم آرام گرفت. بعد آمدم خیابان کمی دور زدم آمدم نمازم را خواندم. آقای نعمت الله نادری برایم شام گرفته بود بعد از شام کمی با بچهها صحبت کردیم و آخرش من خاطراتم را نوشتم.
ادامه دارد...